در میان اصولگراها من روش آقای مهدوی کنی و شیوه ایشان را بیشتر میپسندم و اعتدالیتر میبینم/ وحدت نه تنها به مصلحت اسلام و کشور، بلکه به مصلحت شیعه است/ وحدت میان شیعه و سنی این نیست که از غدیر تجلیل نکنیم و وقایع سقیفه را نگوییم؛ اما نباید هتاکی کرد/ در طول تاریخ همیشه سنتگراها هستند که دین را حفظ کردند نه متجددین و مدرنیته/ شما باید وضعیت فرهنگی را با زمان شاه مقایسه کنید
یک معرفی اجمالی از خودتان بفرمایید.
بنده درسال 1344 در قم متولد شدم. در دبیرستان صدوق دیپلم گرفتم. سال 62 وارد حوزه شدم. از سال 62 تا 67 در عرض 5 سال، سطح را تا کفایتین خواندم و در امتحانات حوزه اول شدم و یک دوره بحار از امام و یک عبا از مراجع جایزه گرفتم. نامة شورای حوزه را هنوز دارم. از سال 67 وارد درس خارج فقه و اصول شدم. یک دوره اصول آیت الله العظمی فاضل لنکرانی و یک دوره اصول آقای مظاهری رفتم. در تفسیر آیتالله جوادی آملی شرکت میکردم. ضمنا در بدایه و نهایه خدمت آقای صالحی مازندرانی، در علوم قرآن خدمت آقای معرفت و در بحث اعتقادات درس آقای محمدباقر حجتی بودم. به دست آیتالله استادی ملبس شدم.
در درسهای حوزه خدمت آیتالله استادی، آیتالله صلواتی و آیتالله دوزدوزانی بودم. همزمان با حوزه در دانشگاه هم تحصیل میکردم. سال 64 در دانشگاه باقرالعلوم قبول شدم و در رشته معارف اسلامی و مدرسی معارف لیسانس گرفتم. بعد وارد دانشگاه قم شدم و فوقلیسانس گرفتم. سال 77 دکتریِ علوم قرآن و حدیث را از دانشگاه آزاد تهران گرفتم. آن موقع عضو هیئتعلمی دانشگاه قم در گروه علوم اسلامی و از اولین افراد برای استادی معارف در دانشگاه تربیت مدرس بودم. رشتههای ما رشتة دینی بود. از سال 64 تا الان در شهرهای مختلف در ایران منبر رفتهام. جهت تبلیغ کشورهای مختلفی مثل انگلیس، اتریش، سوئد، امارات، بلغارستان، عراق، عربستان، سوریه و غیره نیز رفتهام.
در میان اصولگراها من روش آقای مهدوی کنی و شیوه ایشان را بیشتر میپسندم و اعتدالیتر میبینم
رمز موفقیتتان را چه میدانید؟
رمز موفقیت خاصی نمیبینم. من وقت زیاد میگذارم و وقتم را تلف نمیکنم. همیشه طولی جلو نرفتم، عرضی جلو رفتم. اگر از وقتهایتان استفاده کنید، میتوان وقت را مدیریت کرد. الان 17 سال است در حوزه و دانشگاه تدریس میکنم. به مدت 8 سال در دانشگاه سمنان هیئت علمی بودم. از سال 80 تا الآن در جامعه المصطفی و دارالحدیث تدریس میکنم. الآن در دانشگاه دانشیار پایة 15 هستم و بعد استاد تمام میشوم. حدود 20 مقاله در مجلات دارم و 6 کتاب نوشتهام. «تفسیر علمی قرآن» و «درسنامه وضع حدیث»، کتاب درسی شده است و در دانشگاه تدریس میشود. این کتابها در مرکز خودمان، در مقطع فوق لیسانس و دکتری تدریس میشود. دو جلد «گفتار رفیع» نوشتم. «اسراف و تبذیر» را نوشتم. سخنرانیهای مرا در 5-6 جلد چاپ کردهاند.
از دوستان و هم دورهایهایتان بگویید. در حوزه بیشتر با آقای دکتر نجارزادگان، آقای دکتر شیروانی، آقای دکتر مودب و آقای دکتر جباری بودیم. از ابتدایی و راهنمایی با دکتر جباری با هم بودیم و صمیمیترین دوست من بود.
من با آیتالله معرفت خیلی انس داشتم و آقای مظاهری خیلی به ما لطف داشتند. همچنین با دکتر حجتی در دانشگاه خیلی مونس بودیم. با مرحوم علیاکبر غفاری که کتاب کافی را جمعآوری کرده است ارتباط خوبی داشتم.
شما رییس دانشگاه شیعهشناسی هستید؟رشته من علوم قرآن و حدیث است. برای مدیریت رشته شیعهشناسی کسی نبود، به من واگذار کردند، چون من در منبر خوب تاریخ میگفتم و به تاریخ اهلبیت علیهمالسلام احاطه دارم. با دانشگاه ادیان ارتباط دارم ولی به آنجا نمیروم. در مؤسسه آقای مصباح هم کفایه و حدیثشناسی میگفتم ولی به آنجا هم نمیروم چون فرصت ندارم.
خاطرهای از انقلاب و جنگ اگر دارید بفرمایید.15 ساله بودم که انقلاب پیروز شد. شبها در سیمتری کیوانفر هیئتی داشتیم و در همین چهارمردان در تظاهرات شرکت میکردیم. وقتی انقلاب پیروز شد، در حزب دانشآموزی جمهوری اسلامی فعالیت میکردم و در دبیرستان صدوق هم فعالیتهای مذهبی داشتم. سال 62 وارد حوزه شدم. گفتند جبهه نیاز به مبلغ دارد. سال 62 برای تبلیغ به جبهه رفتم و در مقر سپاه مرا نگه داشتند و آنجا کتاب شیخ صدوق و منتهی الآمال را از رو میخواندم. خیلی تکرار کردم و منبرهای خوبی بود. سال 62 به مریوان رفتم و بعد هم کرمانشاه و اسلامآباد غرب و سر پل ذهاب. سه چهار بار برای تبلیغ به جبهه رفتم.
اجازه می دهید پا به عالم سیاست بگذاریم و قدری در مورد دولتهای بعد از جنگ صحبت کنیم؟آقای هاشمی در فتنه 88 قصور دارد. آقای هاشمی باید زودتر به صحنه میآمد، ولی ایشان دیر به صحنه آمدند. من درباره چند مسأله به آقای هاشمی گلهمند هستم؛ یکی سال 88 است
من دولت آقای هاشمی را دولت بسیار قوی و خوبی میدانم. انصافاً در عرصهای که وارد شد با اقتدار بود و در پیروی و دفاع از مقام معظم رهبری خود را نشان داد. مُهر تائید را هم از آقا گرفت. ایشان بعد از 8 سال فرمود: هیچ کس برای من هاشمی نمیشود. بسیار دولت خوبی بود، کار و تلاش بسیاری کرد. نقطة ضعف همه دارند. بنیان همة سدها و کارخانجات از ایشان بود. من در آن دوره مسئول فرهنگی و نمایندة رهبری در دانشگاهِ سمنان بودم و ما حرف اول و آخر را در دانشگاهها میزدیم. رییس دانشگاه همه کارهایش را با ما هماهنگ میکرد. الان نهادها اینطور نیستند. در دوره اصلاحات از نظر فرهنگی خیلی افت کردیم. ما در دوره اصلاحات لطمه خوردیم؛ به خاطر مقالاتی که نوشته شد و هتک حرمتهایی که به ائمه کردند.
من با دولت آقای احمدینژاد مخالف بودم و به ایشان هم رأی ندادم و معتقد بودم که باید یک عالم یا روحانی دینی کار را ادامه بدهد. خدا را شکر میکنم که از همان اول اشتباه نکرده بودیم. اگر چه ایشان خدمت هم کرد. گاهی خلاف شرع و گاهی خلاف قانون هم کرد. البته همه قانونگریزی دارند.
آقای احمدینژاد مشکل عمدهاش حرکت نکردن در خط رهبری و مراجع تقلید بود. مشکل دیگر اینکه ایشان تکمحوری بودن است.
در میان اصولگراها من روش آقای مهدوی کنی و شیوه ایشان را بیشتر میپسندم و اعتدالیتر میبینم. به نظر من امثال آقای هاشمی در فتنه مشکل دارند، اما واقعاً حساب آقای هاشمی، از بقیه جدا است. خدمات آقای هاشمی را باید دید، همچنانکه مشکلات ایشان را هم باید دید؛ نیابد یک سویه به آنها نظر کنیم.
آقای هاشمی در فتنه 88 قصور دارد. آقای هاشمی باید زودتر به صحنه میآمد، ولی ایشان دیر به صحنه آمدند. من درباره چند مسأله به آقای هاشمی گلهمند هستم؛ یکی سال 88 است. ایشان دیر موضع میگیرد. ایشان در سال 88 عقب افتادند. من از خطبه نماز جمعه راضی نبودم، نباید اینگونه صحبت کرد. به اصطلاح معتدلتر و پیروانهتر از رهبری باید رفتار میکرد. ولی در مجموع نباید سیاه و سفید بکنیم. در مورد شخص آقای هاشمی انتقاد هست و ایشان شخصا معتقد به نظام و رهبری و دلسوز ولایت است. دو سه تا اشکال دارد که باید آنها را ترک کند. ولایت فقیه، رکن نظام است باید تابع ولی فقیه بود.
وحدت شیعه و سنی چقدر ضروری است و بفرمایید مرز این وحدت تا کجاست؟وحدت نه تنها به مصلحت اسلام و کشور، بلکه به مصلحت شیعه است
وحدت نه تنها به مصلحت اسلام و کشور، بلکه به مصلحت شیعه است. ما با وحدت میتوانیم در دنیا حرف بزنیم. هر چه این وحدت به هم بخورد در درجه نخست عقاید شیعه کمتر ابراز میشود. خود امام فرموده است: «کونوا علینا زینا و لا تکونوا علینا شینا». امام عسکری فرمود در نمازها و تشییع جنازةشان شرکت کنید. وحدت عقبنشینی نیست. مگر قرآن میگوید به بتهای مشرکین فحش دهید، چون به خدای شما فحش میدهند؟ «یسبوا الله عدوا به غیر علم» وحدت شیعه و سنی یعنی همان چیزی که آقا در کردستان گفته است. وحدت شیعه و سنی این نیست که تاریخ را برای بچههایمان نگوییم تا ندانند چه اتفاقی افتاده است. معنای اتحاد این نیست که از غدیر تجلیل نکنیم. معنایش این نیست که وقایع سقیفه را سر کلاسهایمان نگوییم. تاریخ خودمان را نگوییم معنایش این نیست که نگوییم چه اتفاقاتی در خانه حضرت زهرا افتاد. مگر مقام معظم رهبری پنج روز روضة حضرت زهرا (سلامالله علیها) را نمیگیرد؟ مگر غدیر را جشن نمیگیرد. ایشان میگوید غدیر، بزرگترین عید ماست. غدیر و مصیبت حضرت زهرا سر جایش است؛ اما نباید هتاکی و فحاشی کرد. نباید با توهین به مقدسات دیگران، تحریک عواطف کنیم. وهابیون فیلم سخنرانی فلان سخنران را میگذاشتند و آن آقا متأسفانه به مقدسات اهل سنت هتاکی میکرد. آنها میگفتند این شیعهها مرید همین روحانی هستند و بعد سر آنها را میبریدند. آیت الله العظمی بهجت فرمودند: اگر کسی باعث قتل شیعه در جایی بشود، در خون او شریک است.
مرز میان تحجر و تجدد چیست؟این بحث، خیلی مفصل است. مدرنیته و سنت دو مسألهای است که جای بحث دارد. در طول تاریخ همیشه سنتگراها هستند که دین را حفظ کردند نه متجددین و مدرنیته، این خیلی نکته مهمی است. باید میان سنت گرایی و مدرنیته، مرزهایی قائل شد.
در طول تاریخ همیشه سنتگراها هستند که دین را حفظ کردند نه متجددین و مدرنیته، این خیلی نکته مهمی است
وضعیت فرهنگی کشور را چگونه میبینید؟من معتقدم وضعیت فرهنگی خوب است. بنده مانند بعضیها نیستم که سیاهنمایی میکنند. اعتکافها، دعاهای ندبهها، راهیان نور، جشن ازدواج، هیئتها و جلسات رشد داشتند.
شما باید وضعیت فرهنگی را با زمان شاه مقایسه کنید. آن زمان سایت و ماهواره و موبایل نبود. اینها ارتباطات را نزدیک کرده و موجب این مشکلات شده است. نسبت به وضعیت فرهنگی جامعه، دولت باید سرمایهگذاریِ جدی کند. دولت باید، دولت اصلاحات فرهنگی باشد، اصلاحات به معنای بازگشت به متون اصلی و اساسی است. دولت دهم در این زمینه کوتاهی کرد. دانشگاهها دست ما است ولی رها است. خانمی که در هواپیما میآید و میگوید: «پیشاپیش از اینکه حجاب اسلامی را رعایت میکنید تشکر میکنم» خودش وقتی میآید، موهایش بیرون حجاب اسلامیاش کامل نیست. برنامه گذاشتهاند و نوشتهاند ولی اعتقادی به آن ندارند.
من معتقدم وضعیت فرهنگی خوب است. بنده مانند بعضیها نیستم که سیاهنمایی میکنند. شما باید وضعیت فرهنگی را با زمان شاه مقایسه کنید
ما وظیفه داریم در جامعة خودمان جلوی گسترش گناه را بگیریم. جلوی گناه فردی را میتوانیم بگیریم. در صدا و سیما باید اخبارگو با چادر باشد. این در واقع نگهداشتن تصویر جامعه است. البته نه مانند عربستان که فاسدِ مخفی زیاد بشود.
از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید بسیار سپاسگزاریم.